رفیق جهنمی
یاری که دلم ز بهر او زار شدست او جای دگر به غم گرفتار شدست من در طلب علاج خود نمیکوشم چون آنکه طبیب ماست بیمار شدست ای وای بر آن دل که در او سوزی نیست سودازده ی مهر دل افروزی نیست روزی ک تو بی عشق ب سر خواهی برد ضایع تر از آن روز ترا روزی نیست بی خبر از همدیگر آسودن چه سود بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود زنده را باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود سعی کن همیشه بهترین باشی اگه بهترین دوستم نیستی لااقل بهترین دشمنم باش اگه غمخوارم نیستی لااقل بزرگترین غمم باش پس همیشه در خاطرات بدم سعی کن بهترین باشی.........
Power By:
LoxBlog.Com |